برای دیدن گل ماه تولدتون به ادامه مطلب برید......
مگسی را کشتم
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
آري افطار رطب در رمضان مستحب است
روز ماه رمضان ،زلف بيفشان كه فقيه،
بخورد روزه خود را به گمانش كه شب است
زير لب وقت نوشتن همه كس نقطه نهند
اين عجب نقطه خال تو به بالاي لب است
يارب اين نقطه ي لب را كه به بالا بنهاد ؟
نقطه هرجا غلط افتاد، مكيدن ادب است
شحنه اندر عقبست و من از آن میترسم
که لب لعل تو آلوده به ماء العنب است
پسر مريم اگر نيست چه باك است ز مرگ،
كه دمادم لب من بر لب «بنت العنب» است
منعم از عشق كند زاهد و آگه نبود
شهرت عشق من از ملك عجم تا عرب است
گفتمش اي بت من ، بوسه بده جان بستان
گفت: رو كاين سخن تو نه ز شرط ادب است
عشق آنست كه از روي حقيقت باشد
هر كه را عشق مجازي است «حمال الحطب» است
گر «صبوحي» به وصال رخ جانان جان داد
سودن چهره به خاك سر كويش سبب است
شاطر عباس صبوحی
آیا می دانستید که گاهی به هم می رسیم و می گوییم 120 سال زنده باشی یعنی چه و از کجا آمده؟ برای چه نمی گوییم 150 یا 100 سال یا ... در ایران قدیم، سال کبیسه را به این صورت محاسبه می کردند که به جای اینکه هر 4 سال یک روز اضافه کنند و آن سال را سال کبیسه بنامند (حتما خوانندگان گروه سها می دانند که تقویم فعلی که بنام تقویم جلالی نامیده می شوند حاصل زحمات خیام و سایر دانشمندان قرن پنجم هجری است) هر 120 سال یک ماه را جشن می گرفتند و کل ایران این جشن برپا بود و برای این که بعضی ها ممکن بود یک بار این جشن را ببینند و عمرشان جواب نمی داد تا این جشن ها را دوباره ببینند (و بعضی ها هم این جشن را نمی دیدند) به همین دلیل دیدن این جشن را به عنوان بزرگترین آرزو برای یکدیگر خواستار بودند و هر کسی برای طرف مقابل آرزو می کرد تا آنقدر زنده باشی که این جشن باشکوه را ببینی و این به صورت یک تعارف و سنتی بی نهایت زیبا درآمد که وقتی به هم می رسیدند بگویند 120 سال زنده باشی.
مرد کشاورزی یک زن نق نقو داشت که از صبح تا نصف شب در مورد چیزی شکایت میکرد. تنها زمان آسایش مرد زمانی بود که با قاطر پیرش در مزرعه شخم میزد.
یک روز، وقتی که همسرش برایش ناهار آورد، کشاورز قاطر پیر را به زیر سایه ای راند و شروع به خوردن ناهار خود کرد. بلافاصله همسر نق نقو مثل همیشه شکایت را آغاز کرد. ناگهان قاطر پیر با هر دو پای عقبی لگدی به پشت سر زن و در دم کشته شد.
در مراسم تشییع جنازه چند روز بعد، کشیش متوجه چیز عجیبی شد. هر وقت...
یک زن عزادار برای تسلیت گویی به مرد کشاورز نزدیک میشد، مرد گوش میداد و بنشانه تصدیق سر خود را بالا و پایین میکرد، اما هنگامی که یک مرد عزادار به او نزدیک میشد، او بعد از یک دقیقه گوش کردن سر خود را بنشانه مخالفت تکان میداد.
پس از مراسم تدفین، کشیش از کشاورز قضیه را پرسید.
کشاورز گفت:
خوب، این زنان می آمدند چیز خوبی در مورد همسر من میگفتند، که چقدر خوب بود، یا چه قدر خوشگل یا خوش لباس بود، بنابراین من هم تصدیق میکردم.
کشیش پرسید، پس مردها چه میگفتند؟
کشاورز گفت: آنها می خواستند بدانند که آیا قاطر را حاضرم بفروشم یا نه
انسان های زیادی وجود دارن که ادعا می کنن بچه ناف تهرونن، ولی هنوز هیچ کس دقیقن نمی دونه ناف تهرون کجاست و این نقطه همچنان نا معلوم مونده. توی این پستم قصد دارم با موشکافی دقیق، ناف تهرون رو مشخص کنم و بررسی کنم که چه کسایی واقعن بچه ناف تهرونن!
این نقاشی های سه بعدی جالب و دیدنی توسط هنرمند خلاق گرگوری یوکلاید که یک نقاش و معلم هنرمند آمریکایی در ایالت مینه سوتا، آمریکا می باشد، طراحی شده اند.این آثار هنری در حقیقت تلفیقی از نقاشی و مجسمه سازی محسوب می شوند. این هنرمند خلاق بیشتر کارهایش را با الهام از طبیعت و حیات وحش خلق کرده است، مثلا در این تابلوی هنری آبشاری سه بعدی را که در یک رود کاغذی و دست ساز جریان می یابد به تصویر کشیده است.او با استفاده از آکریلیک و مواد دیگر از قبیل فوم، خزه، مخروط کاج و خاک نقاشی هایی را که دارای بافت هستند ایجاد کرده است.یوکلاید تا کنون جوایز زیادی را در یافت کرده است؛ جایزه ی کالج هنر و طراحی مینیاپولیس و دو جایزه ی بهترین هنرمند ایالت مینه سوتا از جمله ی آن ها می باشند